یلدا در نظر پیشینیان
يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۸ ب.ظ
زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله کوچکه داشت که چله بزرگه از اول دی تا دهم بهمن بود که زمین نفس دزده کشیده، تک (حدّت) سرما می شکست و از آن به بعد، تا آخر بهمن که چله کوچک بوده می گفتند کاری که چله بزرگه نکرده چله کوچکه می کند و چله کوچکه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشک می کردم و تقریبا به همین صورت هم بود و هرگز سرمای چله بزرگه به پای سرمای چله کوچکه نمی رسید و با تمام شدن چله کوچکه هم بود که فقرا می گفتند زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهیه خاکه ذغال را فراموش می کردند که پشتش به بهار می باشد. و شب اول چله بزرگه یا شب یلدا که «بلندترین شب سال» بود هر دسته از خویش و اقارب و همسایه شب نشینی گرفته در آن بساط سور و سات از آجیل و شیرینی و میوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم کرده، دور هم جمع شده به خوشگذرانی و شب زنده داری و گرفتن فال حافظ می پرداختند، و در این شب بود که می گفتند با خوردنی های سفره شب یلدا، مثل خوراکی های پای سفره هفت سین طبیعت گرم را می توانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بکنند. به این صورت که اگر از گرمی مزاج رنج می برند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت می شوند توت و کشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن که گفت و شنید و بگو و بخند می کردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدنی که مربوط به شب یلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه برای به وجود آوردن آن استفاده می کردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پیر زن بود که سه دهه اسفند را در بر می گرفت.
و اینک داستان اهمن و بهمن
اهمن و بهمن که دو برادر زمستان بودند و می گفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» یعنی هر کاری که زمستان و چله های آن نکرده اند ما کرده و تلافی همه را ما در می آوریم، و سرما پیر زن هم آن بود که می گفتند در زمان حضرت رسول (ص) پیر زنی شتری داشت که مست شده بود و نزد حضرت شکایت می برد که زمستان تمام شد و شتر من مست، یعنی فهل گیر یا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرمای آن برگشت می کند، و سرمای دیگری هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود که آن را هم سرما گل سرخ می گفتند.
۹۱/۰۹/۲۶